از رد صلاحیت احمدی نژاد تا اشتباه تاکتیکی اصولگرایان در حذف روحانی
دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶
اصولگرایان در انتخابات جاری دوازدهمین دوره ریاست جمهوری مصمم هستند تا با استفاده از تمامی پتانسیل ها، داشته ها و چهره های محبوب و کاریزمای خود در راه دستیابی به موفقیت و راهیابی کاندیدای نهائی خود به پاستور گامی محکم و قطعی بر دارند و این را می توان در تحرکات ماه های گذشته تاکنون و همزمان با تشکیل ستادها ، گروه ها ، گردهمائی ها و نهایتاً تبلور آن در جمنا (جبهه ی مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ) در دی ماه ۱۳۹۵ به وضوح دید. هر چند جریان اصولگرائی در ایران طی سالیان گذشته و علی الخصوص در آخرین انتخابات رسمی برگزار شده در کشور در اسفند ماه ۱۳۹۴ پیروزی چندانی در کل کشور کسب ننمود و به نوعی در تهران پایتخت ایران نیز می توان گفت شکست سنگینی را متحمل شد ولی عده ای دلیل این ناکامی را در چینش جریانات فکری ایشان ، عدم استفاده از نیروهای معتدل ، عدم پرهیز از تندروی و شاید پیش گرفتن ادبیاتی همراه با غرور کاذب و بدون توجه به صدا و خواسته های مردم دانستند ، اما شاید یکی دیگر از دلایل عمده ی آنرا نیز می توان تبری و انفکاک برخی از چهره های معتدل و میانه روی جریان اصولگرائی از بدنه ی اصولگرایی دانست که از جمله ی آنها می توان به چهره های شاخصی همچون علی لاریجانی ریاست مجلس، علی مطهری و حامیان ایشان اشاره کرد. لذا اصولگرایان در انتخابات پیش رو سعی بر آن دارند تا حداقل در حال حاضر با سه گزینه ی تائید صلاحیت شده ی خود پا به میدان بگذارند و از گفتمان مغلوب خود نزد مردم و همچنین احیا جایگاه خود در جامعه دفاع نمایند.
هرچند آرمان متصوره ی اصولگرایان که همراه با برنامه ریزی های دقیق و از پیش تعیین شده، شاید تا جائی راه به جلو ببرد ، ولی یکی از بزرگترین سدهای موجود در حال حاضر بحرانی به نام احمدی نژاد است ،علی رغم اینکه با شدت گرفتن تب انتخابات و مناظره ها در کشور شاید دیگر کمتر کسی در سطوح نخبگان، اسمی از احمدی نژاد به زبان بیاورد ولی در میان عامه مردم هنوز مطالبه ی جدی برای حضور وی وجود داشته و نوعی سر خوردگی از عدم حضور او در بین اقشار کم درآمد احساس می شود و بدون شک احمدی نژاد خواستگاه اجتماعی خود را در میان اصولگریان ، عدالتخواهان و … بنیان نهاد و در این گام نیز تا حدودی با در پیش گرفتن سیاست های عام پسندانه و یا به نوعی پوپولیستی موفق بود و توانست حداقل در دولت اول خود (نهم )، خیل عظیمی از اصولگریان را حول محور خود نگه دارد ولی با توجه به تغیراتی که در شرایط و تصمیم های وی بوجود آمد ، اصولگریان تقریباً از ابتدای دولت دوم احمدی نژاد (دهم) با شک و تردید و در انتهای آن با کمی اطمینان بیشتر و در حال حاضر با یقین از وی ، یکی یکی تبری می جویند و همگی تعریف و تمجیدهای سالیان گذشته را هرچند نه در اذهان مردم بلکه در تصورات خود پاک و یا مخفی می کنند که نمونه ی بارز آن نیز در موضع گیری های اخیر ایشان نمودار گردیده است ، لذا از دوباب تضرر متوجه، یک؛ شخص احمدی نژاد به جهت از دست دادن حمایت قاطبه ی اصولگریان و آینده سیاسی وی و دوم؛ اصولگریان به دلیل از دست دادن رای و خواستگاه اجتماعی بالای احمدی نژاد خصوصاً در بین دهک های کم درآمد کشور گردید.
از دیگر اشتباهات تاکتیکی اصولگریان در انتخابات جاری را می توان عبور از سدی بنام روحانی برشمرد، یعنی حذف کامل روحانی از گفتمان متعلقه به اصولگرایان دانست که توسط خود ایشان در حال روی دادن است و این تفکیک کامل راه با روحانی به معنی گذاردن تمامی تخم مرغ ها در سبد رئیسی ، قالیباف و میرسلیم است که نهایتاً و در شرایط متصوره و با رای نیاوردن کاندیداهای اصولگرایان ، منجر به حذف این جریان و نیروهای ایشان حداقل به مدت چهار سال از سپهر سیاسی ایران و تثبیت دولت روحانی تا سال۱۴۰۰ با گرایش های تقریباً صد در صدی مقابل اصولگرائی و یقیناً همسو با اصلاح طلبی خواهد گردید که از طرفی راه را برای روحانی برای فاصله گرفتن از اصولگرایان هموار می سازد و شاید بدون اینکه شخص روحانی با شعار اعتدال، چنین آرمانی را در سر می پرورانده ، جریان اصولگرائی او را مجبور به حرکت در چنین کانالی خواهند نمود.
مرتضی هاشمی
هفتم اردیبهشت نود و شش
www.m-hashemi.ir