? انتخاب دوازدهم ؟
چهارشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۶
همزمان با شكلگيري فضای انتخاباتی در کشور و ثبت نام كانديداهاي مطرح در اين عرصه، تحليل و تفسيرهاي گوناگونی بعضاً ساده و گاهي پيچيده نمايان گشتهاند و گمانهزنيهاي زيادي هم در اين جهت صورت پذيرفته است. و به طور قطع و يقين رسالت انديشمندان حوزههاي علوم اجتماعي، بلاخص علوم سياسي به فكر واداشتن مردم و تودههاي گوناگون و طرح قالب ديدگاههاي موجود است، چرا كه برخي از زيباترين تحليلها را در كوچه بازار و بطن مردم ميشنويم و يقيناً چيزی جز اين هم نبايد باشد، چرا كه همين تودهها و عوام هستند كه سياستهاي جريانات را یا به نوعي شكل مي دهند و يا جريانات شكل داده شده را به اجرا در ميآورند و بعضاً برخي تحليلهاي عاميانه بسيار سادهتر و سليستر از تفسيرهاي صاحب نظران است چرا كه ايشان گاهاً به دنبال روابط پيچيده و كنشهاي علمي هستند، در صورتي كه احتمالاً و در پس بعضي از اين رفتارها، روابط خاص و مبهمي حاكم نبوده و اساس شكلگيري آنها نيز يك ايده ساده بوده است. و سياست هميشه يكي روي مخفي و پنهان از ديدهها دارد كه حتي نخبگان هم از آن منظر كمتر به آن ميپردازند، از طرفي وظيفهي تحليل گير سياسي هم پيشبيني آنچه وجود ندارد نيست، بلكه شنيدن، خواندن، ديدن و حس نمودن آن چيزي است كه رخ داده است و سپس رسيدن به درك صحيح و عميق شرايط، و اين انتظار اشتباهي است كه برخي از مردم و فعالان حوزههاي علوم سياسي از انديشمندان اين حوزه دارند كه ايشان را ملزم به پيشگوئي و پيشبيني شرايط دانسته و خطاهاي احتمالي را نابخشودني تلقي مي كنند و از اين رو طالب يك تحليل منطبق بر واقعيت و شرايط حاكم نيستند.
باتوجه به مباحث فوق و تحليلهاي گوناگوني كه در ارتباط با انتخاب دوازدهم مردم ياد ميشود، طنز تحليل جالبي از دكتر صادق زيباكلام و در قالب يك محاوره عاميانه تحت عنوان ” … و سوالات احسان در مسير فرودگاه ” به چشم ميآمد كه عيناً در ذيل ميآورم ؛
” احسان مثل بسیاری دیگر از هم وطنانمان، تقاضای آهنگ درخواستی که به من میدهد منتظر نمیماند که من بخوانم. خودش شروع به تحلیل مینماید؛ یعنی از من میپرسد و خودش هم پاسخ میدهد.
من هنوز لب باز نکرده بودم که پرسید: «این داستان ثبتنام احمدینژاد چیه؟» و خودش هم پاسخ داد: «دکتر اینا همه بازی نیست؟ ملت رو سر کار نگذاشتن ؟ استاد فکر میکنی واقعاً هدف احمدینژاد چیه؟» و خودش هم پاسخ داد: «استاد فکر نمیکنی که احمدینژاد ثبتنام کرد که به شورای نگهبان بگه اگر بقایی رو رد صلاحیت کنید من میایستم؛ اما اگر او را تأیید کنید من کنار میروم که خلاف نظر آقا هم عمل نکرده باشم؟ استاد شما فکر نمیکنید احمدینژاد آمده که جاده صافکن ردصلاحیت روحانی بشه یعنی همان داستان سال۹۲ در مورد هاشمی و رحیم مشایی تکرار بشه؟ استاد شما فکر میکنین واقعاً بقایی در برابر روحانی شانسی داشته باشه؟ راستی احمدینژاد واقعاً چیزی علیه اینا داره یا بلوف میزنه؟».
بعد با گلایه به من گفت: «دکتر شما که گفتی قالیباف نمیاد. با رئیسی مصالحه کرده و قراره بشه معاون اول رئیسی. پس چرا آمد؟ » بعد رفت به سروقت رئیسی: «دکتر شما میگی رئیسی در برابر روحانی رأی نمیاره؛ یعنی شما فکر میکنید نظام حاضره شکست رئیسی رو قبول کنه؟» بعد گفت: «راستی این داستان محمد هاشمی چیه؟ چرا رفته ثبتنام کرده؟ آخه کی میره به محمد هاشمی یا مصطفی کواکبیان رأی بده؟ مگه شما نگفتین اصلاحطلبان نباید کاندیدای پوششی داشته باشن؟ خب این محمد هاشمی، اسحاق جهانگیری و کواکبیان پس واسه چی ثبتنام کردهاند؟» بعد رفت به سروقت روحانی: «دکتر فکر نمیکنی اینا واقعاً بزنن به سیم آخر و روحانی رو رد صلاحیت بکنن؟». بعد به من گفت فکر نمیکنم در مورد آقای رئیسی دارم اشتباه میکنم و دارم او را دستکم میگیرم. بعد رفت به سروقت سپاه: «راستی دکتر نظرتون درباره سپاه چیه؟ فکر میکنید از قالیباف حمایت کنند یا رئیسی؟» جالبه که مثل خیلی از کسان دیگری که از من سؤال میکنند، احسان خودش هم منتظر پاسخ من نمیماند و در حقیقت نظرات خودش را در قالب هر سؤالی که میپرسید به من ارائه میکرد. “
و از اين حيث به درج متن فوق پرداختم كه فارغ از هرگونه گرايش سياسي، به گونهاي متبحرانه بازگو كنندهي برخي از محاورات جاري و بحثهاي داغ روز در بين مردم است هرچند برخي تحليلهاي ديگري نيز وجود داشته؛ مثلاً احمدي نژاد و دوراهي صبر، ترس و ولع كه اينگونه بيان ميدارد كه فرقي نميكند كه رئيس جمهور باشي يا رئيس جمهور سابق يا يك فرد عادي، وقتي به حكمت خداوند شك كني و آنچه را كه زمان آن فرا نرسيده است را طلب كني، سرنوشت جالبي نخواهی داشت و شاید هرچند مردم از عملكرد فعلي دولت يازدهم هم رضايت صد در صدي ندارند ولي هنوز چهرهي برجا مانده از دولتهاي نهم و دهم مبدّل به يك كاريزما يا فرشتهي نجات و ايجاد يك فضاي رابينهودي از احمدي نژاد ودولت وي نشده است و شايد بهتر بود او با صبري چهارساله و تجديد قوا، خود را آمادهتر براي دورههاي بعدي رياست جمهوري مي نمود و شانس خود را با ايجاد گفتماني كه آنرا در سر ميپروراند در آن زمان با اميد بيشتر به پيروزي امتحان ميكرد، چرا كه در حال حاضر عمده جريانات اصولگرا و حاميان دولتهاي نهم و دهم اگر در زمرهي مخالفان وي نباشند، در هالهاي از ابهام و دوراهي حمايت يا برائت قرار گرفتهاند. هرچند با وجود بیانات چند مرحلهاي رهبري كه ايشان در قالب توصيهاي به بردادر مؤمن در خور صلاح حال او داشتهاند، وي را به شركت نكردن در دور جاري انتخابات رياست جمهوري و همچنين پرهيز از دو قطبي شدن انتخابات ترغيب نمودهاند، ولي عدهاي از نزديكان احمدي نژاد مدعي تغيير شرايط و نبود حالتي دو قطبي و منتفي بودن وقوع موقعيت قبلي هستند و اين را نوعي طغيان و سركشي در مقابل رهبري نمي دانند ولي برخي از ديدگاهها، خلاف اين امر را بيان مي دارند به گونهاي كه حتي آنرا ايستادگي احمدي نژاد برابر رهبري و نتيجتاً عناد با نظام ميدانند و ابراز كنندگان اين تفكر محدود به جريانهاي اصولگرا و برائت جو از وضعيت و تفكرات فعلي وي نيستند و حتي برخي از چهرههاي شاخص اصلاحطلب نيز بر همين باور هستند و يا حداقل بر اين كوس ميكوبند. از طرفي نيز عدهاي اينگونه جريانات را بازي سياسي دانسته و هرگونه اقدامات احمدي نژاد را گامهاي هماهنگ شده با اركان نظام و ماذون به اذن ایشان مي دانند و معتقد هستند رهبري ايران در برابر برخي از تندرويها به هنگام ميايستد و نميگذارد كسي از انقلاب جلوتر حركت كند كه نمونهي بارز آن را هم حمايت ايشان از دولت فعلي و اقدامات آن در توافقات هستهاي ميدانند و بر همين اصل معتقد هستند ايشان در اين كارزار هم در صورت صلاحديد و احساس نياز واقعي جامعه ورود خواهند كرد هرچند اين احتمال بسيار ضعيف به نظر ميرسد و ايشان به احتمال زیاد، حركت در چارچوبها و ساختارهاي فعلي نظام و پایبندی به تصميمات خروجي ممكن را كافي تشخيص می دهند. و همانطور كه ياد شد كم نيستند گمانههائي كه در اين انتخابات وجود دارند؛ از پیش بینی های وضعیت احراز صلاحیت داوطلبان گرفته که به تبع خود هرگونه نتایج ممکن را امکان پذیر می سازد وبه نظر می رسد با توجه به زمینه های فعلی احتمال بروز نوعی تنش در ذینفعان این ورطه وجود داشته باشد، تا نمونهاي ديگر از اين بحثها که حول اين محور بود كه آيا آيت الله رئيسی كه در آستان قدس رضوي منصوب رهبري هستند با اذن ايشان پا به عرصهي انتخابات گذاشتهاند يا حالتي ديگر را ميتوان تصور نمود و حتي برخي ديگر، مراد دقيق رهبري از دو قطبي شدن انتخابات را نيز به خوبي دريافت نكردهاند و به گونهاي كه خود ميپسندند، تفسيرميكنند. و شايد گذر زمان تنها چيزي است كه غبار از واقعيات بر خواهد داشت و وقايع را آنگونه که هستند بيان ميدارد و اين همان تأكيدي است كه سياست هميشه يك روي مخفي و پنهان از ديدهها دارد كه حتي نخبگان هم از آن منظر كمتر به آن ميپردازند.
مرتضی هاشمي
بيست نهم فروردين نود وشش
www.m-hashemi.ir