رویکرد مجلس باید وضع قوانینی باشد که در خدمت مردم و بر پایه اعتماد و احترام به ایشان باشد نه اینکه روح قانون گریزی را تقویت کند.
سه شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۸
چقدر زیباست که انسانها منشا تغییر باشند و این تغییر را از خود شروع کنند و آن را به جامعه خود تسری بخشند. در این راستا زیبایی اندیشه زمانی تبلور میکند که تجلی آن در تغییر نگرش قانون نمایان شود و نقش مجلس در این حین بیبدیل است چرا که باید همانطور که از تعریف قانون بر میآید، چارچوبی وضع کند که در نظم و شکوفایی جوامع بشری موثر باشد. رویکرد مجلس باید وضع قوانینی باشد که در خدمت مردم و بر پایه اعتماد و احترام به ایشان باشد نه اینکه روح قانون گریزی را تقویت کند.
همانطور که از تعریف قانون بر میآید، عملکرد اصلی آن ایجاد نوعی رفاه، نظم و امنیت برای انسان است و از آن به عنوان تنظیم کننده رفتار انسانها یاد میشود. حال آنکه میبایست در تنظیم قوانین به اصل یا محور بودن مردم در قانونگذاری توجه کافی داشت و این بدان معنی است که در سیستمهای دولتی، قضایی و… ملاک احترام و راستگویی مردم و پاسخگویی مسئولین باشد و به طور کل فرهنگ شفافیت و پاسخگویی را تقویت نماییم.
گاهاً و شاید در بسیاری از موارد شاهد این موضوع هستیم که قوانین در روح خود اعتماد کافی قانون گذار به مردم را در هنگام وضع نداشتهاند و به تبع آن موجب بروز احساساتی در مردم میشوند که منتهی به قانون گریزی و دروغگو نمودن ایشان خواهند شد و از طرفی مجموعهی حاکمیت نیز گاهاً با نگاهی ابزارنگرانه به مردم مینگرد که این رویه نیز اشتباه و منحط خواهد بود و در حالت فوق یقیناً اجرای قانون در خدمت مردم نخواهد بود و از جنبهی دیگر آن نیز ، احترامی از طرف مردم به قوانین وجود نخواهد داشت بلکه ترس از برخورد قانونی موجب رعایت آن خواهد شد. بنابراین تلاش قانونگذار باید وضع قوانینی باشد که در خدمت مردم و بر پایه اعتماد و احترام به ایشان باشد نه اینکه روح قانون گریزی را تقویت کند.
با چوبهای پوسیده نمی شود قایق و کشتی ساخت و با افکار پوسیده هم نمی شود زندگی و جامعه را ساخت. (کارل پوپر)